بخش دوم
در جستجوی خرد
خردگرائی در اروپا، اگرچه پیگیر بوده، ولی خالی از گسست نبوده است.
همواره دوره هائی بوده اند، که سعی بر آن شده، که اندیشه های خردگرا را سرکوب، بی اعتبار و تار ومار سازند.
علت اساسی این گرایشات، شرایط اجتماعی ـ تاریخی ئی بوده اند که در آنها روند بی پایان رهائی بشریت می بایستی سد و چرخ تاریخ به عقب برگردانده شود.
ما اکنون در شرایط ارتجاعی مشابهی بسر می بریم.
برای اینکه در این روزها بار دیگر مفهوم خرد قبض روح می شود.
در پلنوم «کن ونت فلسفه و تاریخ اندیشه در اروپا» که در سال 1998 در همکاری با یونسکو در لیسابن برگزار شد، ادواردو چیتاز و خوزه باراتا ـ مورا در سمپوزیومی راجع به «یونیورسالیسم و یونیورسالیته» به موضوع یاد شده اشاره کردند.
تیتر سخنرانی آنان عبارت بود از «کلیت و اجزای آن» و «خرد توسعه یابنده».
آندو بر آن بودند که هر نظریه ای که قصد تحول اوضاع حاکم را داشته باشد، باید «خود را موظف ببیند که بر مبنای یک کلیت قابل شناخت» حرکت کند.
کلیتی که «با یک عام مشخص به عنوان چارچوب فکری» در پیوند باشد.
«تحقیق در باره خرد مشخص باید بکمک مدل های مناسب، در چارچوب مدل های مناسب و در پرتو تحول تاریخی که خلق ها و فرهنگ ها در آن سهم مشخصی بعهده داشته اند و با توجه به پیوند آنان صورت گیرد»، به عبارت دیگر، خرد باید خردی توسعه یابنده باشد، که در مسیر تاریخی مشترک انسان ها شکوفا می شود.
منظور عبارت است از «ساختار فکری مشخص بشریت در مبارزه برای بهتر کردن شرایط زندگی مادی و پی ریزی آینده!»
در جستجوی خرد
خردگرائی در اروپا، اگرچه پیگیر بوده، ولی خالی از گسست نبوده است.
همواره دوره هائی بوده اند، که سعی بر آن شده، که اندیشه های خردگرا را سرکوب، بی اعتبار و تار ومار سازند.
علت اساسی این گرایشات، شرایط اجتماعی ـ تاریخی ئی بوده اند که در آنها روند بی پایان رهائی بشریت می بایستی سد و چرخ تاریخ به عقب برگردانده شود.
ما اکنون در شرایط ارتجاعی مشابهی بسر می بریم.
برای اینکه در این روزها بار دیگر مفهوم خرد قبض روح می شود.
در پلنوم «کن ونت فلسفه و تاریخ اندیشه در اروپا» که در سال 1998 در همکاری با یونسکو در لیسابن برگزار شد، ادواردو چیتاز و خوزه باراتا ـ مورا در سمپوزیومی راجع به «یونیورسالیسم و یونیورسالیته» به موضوع یاد شده اشاره کردند.
تیتر سخنرانی آنان عبارت بود از «کلیت و اجزای آن» و «خرد توسعه یابنده».
آندو بر آن بودند که هر نظریه ای که قصد تحول اوضاع حاکم را داشته باشد، باید «خود را موظف ببیند که بر مبنای یک کلیت قابل شناخت» حرکت کند.
کلیتی که «با یک عام مشخص به عنوان چارچوب فکری» در پیوند باشد.
«تحقیق در باره خرد مشخص باید بکمک مدل های مناسب، در چارچوب مدل های مناسب و در پرتو تحول تاریخی که خلق ها و فرهنگ ها در آن سهم مشخصی بعهده داشته اند و با توجه به پیوند آنان صورت گیرد»، به عبارت دیگر، خرد باید خردی توسعه یابنده باشد، که در مسیر تاریخی مشترک انسان ها شکوفا می شود.
منظور عبارت است از «ساختار فکری مشخص بشریت در مبارزه برای بهتر کردن شرایط زندگی مادی و پی ریزی آینده!»